درنوش ذنوبی
عجب سیری است مفهوم زمانه | پر است از رمز و راز ماهرانه |
به یکجا عشق و حال و غفلتی محض | به سمتی درد و رنج بیکرانه |
منم آن جسم مانده بین دیوار | غمم، پرواز سبز عالمانه |
دلم زخمی است از زخمی دو ساله | سرم سرگرم دردی محرمانه |
تنم در کام مرگی نیمهکاره | به برزخ میبرندم آمرانه |
علی جان، خالی از یک همزبانم | تو اما بینیازی چون جوانه |
تویی یک کهکشان پرواز بیرنج | به لطف خواب خوب جاودانه |
من و این هقهق رفتارگونه | من و این اشکهای بیبهانه |
تو و رفتن ز مرز بینهایت | سبکبال از عبوری عارفانه |
من و درد کلاس بیمعلم | من و شبنامههای عاشقانه |
منم با آنچه از تو مانده با من | و آن سودای شبگیر شبانه |
برای بانوی همیشه معلم مینو نعمتاللهی، مهندس و طراح نمودار نیکیهای زندگی با آمیزهی غرور و از زبان ایشان.
خرداد ۸۵
Comments